سردار شهید قربانعلی عرب متولد عید قربان بود و به همین دلیل نامش را قربانعلی گذاشتند. پدرش را خیلی زود از دست داد و به ناچار درس و مدرسه را کنار گذاشت و مشغول کار شد. از کودکی طعم سختی را چشید و گوهر وجودش جلا یافت. او باید اینگونه تربیت میشد تا در جبههای که بار اصلیاش را مستضعفان بر دوش میکشیدند حضور پیدا میکرد و عاشقانه در یکی از سختترین خطوط پدافندی به نام جاده خندق آسمانی میشد.
سخنی دارم با دانشآموزان، آیندهسازانی که قرار بود بعد از مدتی اندک، افتخار معلمی اینها را داشته باشم؛ خدا میداند چقدر علاقه به آگاهی و هوشیاری و تهذیب شما، در وجود من موج میزند.
شهید جهانگیر جعفرزاده از شهدای اغتشاشات کردستان است که پیش از شروع جنگ تحمیلی در کوههای اطراف سردشت به شهادت رسید و پیکرش مفقود شد. پیشتر گفتوگویی با خانواده شهید انجام داده بودیم؛ مادر شهید، چون از آمدن پیکر فرزندش ناامید شده بود، در خواب میبیند که فرزندش به طور ناشناس و به عنوان شهید گمنام در بهشتزهرا (س) تهران دفن شده است. به بنیاد شهید میرود و با پیگیریهایی که انجام میدهد مسئولان را مجاب میکند تا نام فرزندش را روی این سنگ مزار بنویسند! بعدها که با عبدالله نوریپور همرزم جهانگیر آشنا شدیم، فهمیدیم که او تنها شاهد آخرین لحظات عمر زمینی جهانگیر بوده است. در گفتگو با نوریپور نگاهی به نحوه شهادت همرزمش شهید جعفرزاده میاندازیم.
شهید برغمدی در ۶۰ ماه حضور خود در جبهههای غرب و جنوب غرب کشور در عملیاتهای مهمی مثل کربلای ۵، کربلای ۸، بیت المقدس، والفجر، بدر و خیبر حضور داشت.
شهید«فتحاله خاوندی» در وصیتنامهاش نوشته است: قدر اسلام و ایران را بدانید و در حفظ ارزشها تلاش کنید.
وقتی خبرنگار از قربانی پرسیده بود غواص یعنی چه؟ در پاسخ خبرنگار گفته بود: «غواص یعنی مرغابی امام زمان (عج)». نام «شهید یوسف قربانی» را در فضای مجازی دیدم. پیامی که اینگونه آغاز شده بود: «بیاییم برای شهید یوسف قربانی که کسی را نداشت و وقت دلتنگی در جبهه برای آب نامه مینوشت پدری، مادری، خواهری و برادری کنیم و با ذکر نام و یاد شهید و روایت چکیدهای از زندگیاش، در تمام گروههایی که هستیم، سیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهرش هدیه کنیم؛ چراکه تا ابد مدیون شهدا هستیم.» از اینرو برآن شدیم که در نوشتاری گریزی بر زندگی و شهادت این شهید عملیات کربلای ۵ بزنیم و در حد بضاعت یاد و خاطرهاش را زنده نگه داریم.
دست از امام و انقلاب برندارید، همیشه در سنگر انقلاب فعالیت کنید، مساجد را پر کنیدو از ضربه های دشمن نهراسید.
اعظم ابوالقاسمی میگوید: مسجدی به نام شهید حسن عسکری در شهرری بود که علمای بزرگی در آن سخنرانی میکردند و ما هم خودمان را میرساندیم به مسجد و مثلا هزار تا اعلامیه را آخر سخنرانی پخش میکردیم بین مردم.
در جلسات و راهپیمائیهای سال 57 شركت فعال داشتند و با لباس مبدل اعلامیه های حضرت امام (ره) را در بین مردم و حتی محیط نظامی بصورت مخفیانه توزیع می نمودند.
تاریخ دفاعمقدس گنجینهای از آدمهای بزرگ و ناشناخته است. از نوجوان ۱۴، ۱۵ ساله بگیرید تا پیرمردی که ۶۰ سالگی را رد کرده است. هر کدام با شخصیتهایی یگانه و منحصربه فرد در جبههها حاضر شدند تا نامشان را در تاریخ به نیکی به یادگار بگذارند.
پدرش از رزمندگان دفاع مقدس بود؛ از آن دسته رزمندههایی که در جبهه هم در خط مقدم بود و هم مداحی میکرد، حالا که پسرش برای دفاع از حرم راهی شده بود، پشت تلفن به او گوشزد کرد: با یک بار اعزام، شهادت خبری نیست!پدرش از رزمندگان دفاع مقدس بود؛ از آن دسته رزمندههایی که در جبهه هم در خط مقدم بود و هم مداحی میکرد، حالا که پسرش برای دفاع از حرم راهی شده بود، پشت تلفن به او گوشزد کرد: با یک بار اعزام، شهادت خبری نیست!