شهید سید محمدرضا ناصریان در مصاحبه‌ای با خودش نوشته است: گناهانم حجابی شده‌اند بین من و دوست. یار در خانه و ما گرد جهان می‌گردیم. امام زمان (عج) همین جاهاست، می‌دانم، در مسجد مقدس جمکران یا جماران.

شهید سید محمدرضا ناصریان در مصاحبه‌ای با خودش نوشته است: گناهانم حجابی شده‌اند بین من و دوست. یار در خانه و ما گرد جهان می‌گردیم. امام زمان (عج) همین جاهاست، می‌دانم، در مسجد مقدس جمکران یا جماران.

شهید سید محمدرضا ناصریان در مصاحبه‌ای با خودش نوشته است: گناهانم حجابی شده‌اند بین من و دوست. یار در خانه و ما گرد جهان می‌گردیم. امام زمان (عج) همین جاهاست، می‌دانم، در مسجد مقدس جمکران یا جماران.

اکبر هنگامی که عضو سپاه شد ماهی 2 هزار و 500 تومان حقوق می‌گرفت که خمس آن را می‌داد و بقیه پولش را آذوقه می‌گرفت و بین بچه‌های فقیری که در پل بهشتی در کنار جاده قم در چادر زندگی می‌کردند پخش می‌کرد

هر دو می‌خواستند شهید شوند. علی گفته بود از خدا می‌خواهم تا دینم را به مردم ادا نکردم شهید نشوم. پسرم حمید از 16 سالگی به جبهه می‌رفت. مددکار بود و دفعه سوم که به جبهه رفت شهید شد. علی و حمید قطعه 26 بهشت زهرا دفن هستند

ما باید همیشه کنار هم باشیم و نمی‌توانیم لحظه‌ای از هم جدا شویم. یا من باید خانه باشم یا ایشان باید همراهم باشد. ماشین‌مان را طوری طراحی کرده‌ایم که آقای آملی بتواند داخلش قرار بگیرد. صندلی‌هایش را برداشته و تخته‌کوبی کرده‌ایم و سید با همان تختش داخل ماشین می‌رود

«من به تازگی از سفر اربعین برگشته‌ام. چند روز پیش طا‌ها به من می‌گفت: کربلا که بودی بابا را ندیدی؟ این حرف‌ها دل آدم را می‌سوزاند. این بچه هنوز تصور درستی از مرگ و شهادت ندارد.»

بعضی از دوستان و بستگان به محمدعلی توصیه می‌کردند که به جبهه نرود و برای اینکه او را بترسانند، می‌گفتند که بعثی‌ها رحم ندارند، سر رزمنده‌ها را از تنشان جدا می‌کنند یا آن‌ها را به اسارت می‌برند، اما محمدعلی در پاسخشان می‌گفت: من می‌روم تا کربلا را برایتان آزاد کنم، تا بتوانید به زیارت امام حسین (ع) بروید

مهر انگیز عبادی یکی از هزاران زن جانبازی است که زمانی با ایمان و اقتدار از آرمان‌های انقلاب اسلامی دفاع کرد و امروز حتی پیری و ناتوانی مشت‌های گره کرده‌اش را باز نکرده است.

منزل همسایه‌مان مراسم ختم قرآن بود. به منزل که برگشتم، برادرشوهرم با خانمش به منزلمان آمدند. تعجب کردم و گفتند: حاجی موقع رفتن با ما خداحافظی نکرد؟ آمدیم احوالشان را جویا شویم. کم کم فامیل هر کدام به بهانه‌ای جمع شدند و با همرزمانش تماس گرفتم و متوجه شدم حاجی به آرزویش رسیده است

در آستانه چهلمین روز حادثه تروریستی اهواز با مادران سه شهید این حادثه به نام‌های حسین ولایتی‌فر، محمدطا‌ها اقدامی و یونس پورجلو به گفت‌وگو نشستیم. شهدایی که اگرچه سال‌ها بعد از اتمام دفاع مقدس متولد شده بودند، اما درست در سالگرد همان روزی به شهادت رسیدند که دشمنان ایران اسلامی، جنگ هشت ساله را به کشورمان تحمیل کردند.

همسر شهید ساجدی گفت: در گنبد که بودیم همیشه منزل ما سنگ باران می‌شد. هاشم آقا می‌گفت که شما نگران نباشید اگر مساله‌ای هم باشد آن‌ها با من کار دارند نه با شما.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/5f0c2fde1443275108fe3c7784dd51dc.jpg
کتاب «خونین شهر تا خرمشهر» سه فصل دارد: فصل اول ...
cache/resized/ae368b4fe1dcf13bbe5dfb823cce4597.jpg
کتاب «مرزبانان عاشورایی» در مورد شهدای شهرستان ...
cache/resized/566bf99eb90c7928abcb494fb4bef3f6.jpg
فقط کافی‌ست این کتاب را انتخاب کنی.‌ کتابی که ...
cache/resized/10d9dc457f21601ad63f8a048f0872df.jpg
«نخل‌های بی‌سر» نوشته قاسمعلی فراست در سال۱۳۶۱ ...
cache/resized/e74448b873f603a4f42ec58e33f82fff.jpg
کتاب «با نوای نینوا» زندگینامه و خاطرات مداحان ...
cache/resized/5294b821324a5882cbb7dd0ac62a340a.jpg
کتاب «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است» مجموعه ...
cache/resized/63c3fafe42b7e5bc226584a02494afd7.jpg
کتاب «کانال پنجم» مجموعه خاطرات جانباز دفاع مقدس ...
cache/resized/669598a0446a1fa471909d62cdaecc5a.jpg
کتاب «صدقه یادم رفت» زندگی‌نامه و خاطرات سردار ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family