برای شناسایی به سردخانه رفتیم. پدرم گلوی پسرش را که گلوله خورده بود بوسید و گفت: خوش به سعادتت که در راه امام حسین (ع) رفتی و شهید شدی. روحیه پدرم عالی بود. کسانی که آنجا بودند به ایشان تسلیت گفتند. پدرم گفت: تسلیت نگویید، شهادت تسلیت ندارد، تبریک دارد همه تبریک بگویید!
جهانبخش روحانی نژاد از کارمندان شرکت نفت که در سال 1359، دعوت محمدجواد تندگویان وزیر وقت نفت را برای آغاز به کار در پالایشگاه آبادان لبیک گفت. وی پس از عزیمت به آبادان به اسارت نیروهای بعثی درآمد و دیگر بازنگشت و فرزندش را در آرزوی دیدارش گذاشت.
همسر شهید «سید عیسی حسینی» گفت: ایشان سال 1382 کربلا رفت و از امام حسین (ع) شهادت طلب کرد. آرزویش پس از یازده سال برآورده شد.
همسر شهید «سید سعید جندقی» گفت: بعد از این که عقد کردیم؛ سعید گفت: چه قدر حلقههای ما مناسب است خرج جنگ شود و بعد از شهادتش حلقهها را تقدیم جبهه ها کردم. همسرم برات شهادت خود را در شبهای احیا گرفت.
فرمانده سپاه انصارالحسین(ع) استان همدان با بیان اینکه شهید همدانی در تشخیص دشمنشناسی بسیار قوی بود، گفت: حاج حسین فقط به دنبال این بود که بتواند رسالت سربازی و پاسداری از ولایت و نظام را به درستی انجام دهد.
همیشه در حال و هوای شهادت بود. با شهادت هر کدام از دوستانش بههم میریخت. حتی در پروفایلهایش در شبکههای مجازی یاد و خاطره شهدا و رفقایش را زنده نگه میداشت. وقتی یکی از جوانها به رحمت خدا میرفت میگفت: حیف شد کاش در سوریه شهید شده بود. میگفت: حیف است مرگ انسان، شهادت نباشد. اگر شهید نشویم، میمیریم
خواهر شهید جلال حاجی صادقی گفت: مادرم خواب دیده بود جلال شهید شده و تابوت وی خالی است، از قامت رعنای جلال تنها چند تکه استخوان و وسایلی که همراهش بود به عنوان یادگاری آوردند.
"بابا جعلنا" روایتی از زندگی سرشار از صداقت و پاکی شهید علی عابدینی زاده است که هم خود درس های امام خمینی(ره) را خوب یاد گرفته بود و هم پسر و نوه خود را در این راه فدای خاک میهن کرد.
طلبه فرانسوی شهید «کمال مورسل» در مصاحبه خود با روزنامه جمهوری اسلامی آورده است: «جنگی بین ایران و عراق جریان دارد، در واقع جنگ اسلام با کفر است و من با روحیهای که از رزمندگان اسلام در جبههها دیدم، ایمان آوردم که اسلام پیروز خواهد شد و زمینه حکومت مهدی موعود (عج) فراهم خواهد شد.»
جانباز و رزمنده دفاع مقدس گفت: خواهران رزمنده در دوران دفاع مقدس آموزش نظامی دیده بودند و بسیاری دیگر از بانوان نیز در امر جا به جایی مهمات و انبارداری تجهیزات نظامی فعالیت میکردند.
جانباز شیمیایی زنجانی که در زمان جنگ با 12 سال سن به جبهه اعزام شد؛ از خاطرات روزهای سخت میگوید.
به گزارش خط هشت، همسر شهید «رجب محمدزاده» گفت: قبل از ازدواج ملاکهای مهمی برای همسر آیندهام داشتم که داشتن چهره زیبا هم یکی از این ملاکها بود. یکی از دلایلی که با حاجرجب ازدواج کردم هم، زیبایی ایشان بود، اما سرنوشت من بهگونهای دیگر رقم خورده بود.