چند نفر از ما تا به حال نام «عملیات والفجر ۶» را شنیدهایم یا میدانیم در کدام منطقه و با چه هدفی انجام گرفته بود؟ در طول دفاع مقدس، عملیات متعددی وجود دارند که بنا به دلایل مختلف، کمتر به آنها پرداخته شده است. عملیات والفجر ۶ هم یکی از آنهاست. عملیاتی که یک روز قبل از شروع خیبر آغاز شد و اصلاً انجام گرفته بود تا با سد کردن راه سپاه سوم عراق، انجام عملیات خیبر را تسهیل کند. در والفجر ۶ تعدادی از نیروهای لشکر ۲۵ کربلا در گمنامی و مظلومیت به شهادت رسیدند تا همرزمانشان در عملیات خیبر حماسه آفرینی کنند. در حالی که ۳۹ سال پیش در چنین روزهایی والفجر ۶ در حال انجام بود، در گفتگو با سردار مسلم حبیبنیا از نیروهای با سابقه اطلاعات عملیات لشکر ۲۵ کربلا به بررسی این عملیات پرداختهایم.
سابقه مبارزاتی مردم هرمزگان و جزیره هرمز با اشغالگران متجاوز به قرنها پیش برمیگردد. این مردم حداقل چهار بار علیه اشغالگران پرتغالی قیام کردند و آنها را از سرزمینشان بیرون راندند. سالها بعد، همین مردم در دفاع مقدس با تقدیم هزار و ۲۶ شهید به تاریخ یادآوری کردند هنوز هم مقاومت در مرام و وجودشان ریشه دارد. هرمزگانیها دو شهید مدافع حرم هم دارند که نشان از بصیرتشان دارد. این روزها که رسانههای دشمن سعی میکنند از نام زنان ایرانی برای مطامع خود سوءاستفاده کنند، تصویری از بانوی شهیده اهل جزیره هرمز در شبکه اجتماعی نظرم را جلب کرد. در این تصویر، شهیده فاطمه نیک معروف به امالشهدای ایران کنار هشت شهیدش است و زیر تصویر نوشته شده که اهل جزیره هرمز است. سه پسرش که همه زندگیاش بودند در سال ۶۱ و ۶۴ به شهادت رسیدند و برادر، خواهرزاده و دامادش هم در دیگر عملیاتهای دفاع مقدس آسمانی شدند. آخرین شهید نیز خود اوست که در جنایات آل سعود سال ۱۳۶۶ در حج خونین به مقام شهادت نائل آمد. برای پیدا کردن امالشهدای ایران مدتها جستوجو کردم تا اینکه از طریق پدر شهید مدافع حرم خلیل تختینژاد توانستم «محمود گلزاری» پسر شهیده «فاطمه نیک» اهل جزیره هرمز را پیدا کنم. آنچه میخوانیدماحصل گفتوگوی ما با اوست.
ایران رکنآبادی میگوید: «برادرم علاوه بر اینکه عضو وزارت امور خارجه و فعال سیاسی بود اما هیچگاه پشت میز ننشست. مردانه در میدان حاضر میشد و از هر فرصتی برای کسب اطلاعات استفاده میکرد. او با بهرهمندی از اطلاعاتی که از کشورهای مختلف دریافت میکرد، میکوشید تا تعاملی سازنده با همه شیعیان و غیر ایرانیها در اقصینقاط ایران برقرار کند.»
«ملوک علی ویسی» همسر شهید «عزت الله پرویزی»، میگوید: هر زمان که از محل کارش به خانه برمیگشت به مسجد میرفت و دعای کمیل میخواند و بچه را جمع میکرد و به آنها آموزش قران میداد.
شهید حسین (ناصر) ترحمی دانشجوی رشته پزشکی بود که با آغاز جنگ درس و کلاس را رها کرد و راهی جبهه شد. حسین یک فعال انقلابی و جهادی بود که ابتدای ورود به جبهه با گروه جنگهای نامنظم شهید چمران همراه و بعدها شهادت در عملیات بدر نصیبش شد. او تمنای شهادت داشت و در وصیتنامهاش به فرازهای دعای کمیل اشاره میکند که بارها و بارها زمزمهاش کرده بود: «یا رب ارحم ضعف بدنی و رقه جلدی».
مجید مظهر صفاری برادر بزرگتر شهید جمشید مظهر صفاری است. او چندی پیش از شهادت پسرعمویش به دست ضد انقلاب برایمان گفت که با تبر کین و نفاق سر شهید یونس مظهر صفاری به دو نیم شد و امروز همراهمان شد تا از برادر شهید و همرزمش در عملیات کربلای ۵ هم بگوید. از برادری که شهادت یونس حال و هوایش را عجیب برهم زده بود. مجید و جمشید کنار هم بودند که ترکشهای آن خمپاره سرگردان سر و صورت جمشید را نشانه گرفت و برادر و همرزم این بار رفیق نیمه راه و کربلایی شد. شهید جمشید مظهر صفاری قبل از اینکه سلاح به دست بگیرد، قلم خطاطی را به دست گرفت و مشغول کار فرهنگی شد.
اواسط بهمن ۱۳۶۰ نیروهای بعثی که به تازگی شهر بستان و تنگه چزابه را طی عملیات طریقالقدس از دست داده بودند، دوباره تلاش کردند تا شهر بستان را به تصرف درآورند، اما نیروهای شهید حاج حسین خرازی پیشدستی کردند و با حمله به دشمن نبرد چزابه را رقم زدند. طی درگیریهای رخ داده در تنگه چزابه و تپههای نبعه، تعدادی از رزمندگان لشکر امام حسین (ع) به شهادت رسیدند، اما توانستند در کنار دیگر رزمندهها، دشمن را شکست دهند و از سقوط دوباره بستان جلوگیری کنند. متن زیر خاطراتی از این حماسه در گفتگو با مرتضی موسوی است. در ادامه نیز خاطره دیدار رزمندگان حاضر در عملیات چزابه با حضرت امام (ره) را از زبان موسوی میخوانیم. گویی حضرت امام که از ایثارگری رزمندگان در چزابه شنیده و به وجد آمده بودند، خودشان بحث ملاقات با رزمندگان را طرح میکنند و مژده این دیدار فرزندان روحالله را غافلگیر میکند.
شهید حاج حسین خرازی در جریان عملیات والفجر ۸ که بهمن ۱۳۶۴ شروع شد و تا اسفند نیز در جریان بود، به فرمانده گردان موسی بن جعفر (ع) سفارش میکند وقتی به جاده آسفالته فاو- البحار رسید، اولین کارش بجا آوردن سجده شکر باشد. این قضیه را رزمندگان متعددی شاهد بودند. سیدمرتضی موسوی از رزمندگان گردان موسی بن جعفر (ع) در گفتگو با «جوان» روایت و دیدههایش از عملیات والفجر ۸ را با ذکر همین خاطره شروع میکند.
داستان زندگی شهید ابوالفضل مهدییار را که از زبان مادرش میشنوم، فقط به خواست خدا در عاقبتبخیری ابوالفضل میرسم. نمیدانم چه دعایی پشتسر ابوالفضل بوده که او را در مسیر شهادت و جاویدالاثری قرار داده است. شهیدابوالفضل مهدییار قرار بود با عوامل کودتای نوژه همراه شود، اما خواست خدا طوری دیگر برایش رقم میخورد و یک اتفاق بهانهای میشود که او به محل قرار نرسد.
مادر شهید «مهدی نظرفخاری» میگوید: «پسرم نیمه شعبان به دنیا آمد، برای همین اسمش را مهدی گذاشتیم. او در روستای نوبران دیده بود که رودخانه پل مناسب برای عبور دانش آموزان نیست. او خودش شروع به ساخت پل برای آن روستا اقدام میکند.»
«مجید مسگر تهرانی» یکی از شهدای دفاع مقدس از گردان حضرت قاسم (ع) لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) بود که در عملیات کربلای ۸ به شهادت رسید.
عضویت در خبرنامه
یادداشت
-
«شهادت»؛ راز درک ابدیت
ملتها و مکتبهایی که «شهادت» ندارند، چگونه میتوانند ابدیت را بفهمند. چه نیرویی در بازوانشان میتواند بازتولید شود که مرزهاشان را حراست کند؟ چه انگیزهای زندگیشان را مهندسی خواهد کرد؟ شهادت برای ما جهت دهنده و سازنده است.
-
خون شهدا؛ سرمایه و پشتوانه کشور در مقابل توطئههای دشمن
خون مطهر شهدای دفاع مقدس امروز سرمایه و پشتوانه عظیمی برای کشور در مقابل توطئهها و دشمنیها شده است.
-
«دفاع مقدس»؛ چراغ راه جبهه مقاومت
امروزه اگر علاوه بر ملت ما، امت اسلامی در برابر توطئههای دشمنان با روحیهای جهادی و انقلابی، مصمماند، برگرفته از مولفههایی همچون دشمنشناسی، دشمنستیزی، مقاومت و ایستادگی است که در واقع محور آموزههای دوران دفاع مقدس است.
-
موشک باران به احترام دختری با گوشوارههای قلبی
آنچه خوردند، فقط به تقاصِ کاپشنِ صورتی دخترکی با گوشواره قلبی بود. حساب گوشواره و گوش و پاره به پاره پیکر شهیدانمان جداست. این موشکها فقط لیوان آبی بود که لبهای تفدیدهمان را اندکی سرد کند.
-
احیاء فرهنگ ایثار، رسالت مهم یادواره شهدا
یکی از مهمترین رسالتهای برگزاری یادواره شهدا، حفظ و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه است؛ که باید در بین نسل جدید انقلاب تبیین شود.